امروز چک سه ماه رو گرفتم.اگر به من بود باید ساعت ها با لبخند به مبلغش زل میزدم. هزار بار روی تاریخ و امضاش دست میکشیدم تا راضی باشم از زحمتی که دیده شده.روی پیشیمونیم میچسبوندم و ته دلم قنج میرفت. مثل دستمال بالا پایین میکردم و باهاش کردی میرقصیدم. جلوی چشمای ماهی باهاش رقص چاقو میرفتم. شب زیر بالشت میذاشتم. از سر ذوق هر نیم ساعت یه بار بلند میشدم نگاش میکردم. بوسش میکردم. روو سینم فشارش میدادم.اما هیچی نرمال پیش نرفت. بعد از گرفتن, مچاله کردم تووی کیفم قاطی ِ خرده بیسکوییتا.به محض رسیدن به خونه تووی دراور زیر یه مشت خرت و پرت پنهانش کردم.قصدمم اینه تا آخر ماه وصول نکنم.حس میکنم توو اون بکگراند آبی چشای 2017 گم شده و داره بهم نگاه میکنه.مخصوصا به اون کادر ِ شماره حساب که یکم از بقیه تیره تره مشکوکم.
1394/12/26