اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

۴ مطلب با موضوع «conversation maniac» ثبت شده است


اون عکس کیه؟کدوم؟همون که بغل تام هاردیه.تام هیدلستون؟یعنی میخوای بگی نمیشناسیش؟؟؟ بازیگره؟ اوهوم.چرا اینقد تام دور خودت جمع کردی؟تام هاردی, تام هنکس,تام فورد,تام اودل..تو اخه تام اودل گوش میکنی؟ تو با این سنت باید عکسای مدرن تاکینگ و لینا رافن رو بزنی به دیوار.هار هار هار مثه تو یه دختر آویزون تو تپه های مه گرفته قاب کنم پایینشم بنویسم/you are a tree.but you can move on/ خوبه؟ یا عکس اون یارو زمخته کیه, مرض ذهنی داره..؟کیو میگی؟ همون یارو دیوونهه که با کفش ورزشی توو اون مراسمه بود.یوآکین؟؟ اون نعمتو خدا جانشین براندوی کبیر رو زمین گذاشته که جاش خالی نباشه. ارع با اون چشاش.ولی خیلیا نیستن.تام کروز, تام دِیلی,تام و جری..تام دیلی کدوم خریه دیگه؟ بابا شیرجه زن معروفیه با تام دیلِی اشتباه نگیریااا فرقشون فقط توو جابجاییه a و e.ولی من خیلی از این یارو تام هاردیه خوشم میاد.معلومه بیشتر عکسا و پوسترات مال اونه.تام هاردی با ریش, تام هاردی با عینک, تام هاردی در حال لبخند زدن, تام هاردی در حال سیگار کشیدن, تام هاردی در حال واکنش نشون دادن.,تام هاردی در حال کراوات بستن.نه نمیدونی..یه بار آخرای تابستون توو جاده قدیم میرفتم.خوابم برد.چشم باز کردم دیدم چند ثانیه مونده که برم توو دل کامیونه.فکر کردم اگه تام هاردی جای من بود چجوری تصادف می کرد..اما تامی که من دارم همه این تامارو میذاره جیبش.که یعنی؟یعنی من اختیار تام دارم که هرموقع دلم خواست بیام اینجا و همه این تامارو بکنم بندازم آشغالی و بجاش یه عکس گنده از خودم به دیوار بزنم.البته! به شرطی که مدل عکسو خودم مشخص کنم..

بگو دیگه مرد. یالا بگو.مثل همیشه که تعریف میکنی.
تو که همشو خودت از بری.چی بهت بگم آخه؟این بار تو بگو.
نه. تو بگو. من یه چیزایی شو یادم میره.وقتی تو میگی من کیف میکنم.
ما آدم های تنهایی هستیم زن.خونواده هامون اونقد پول ندارن که به ما کمک کنن.اما عوضش یه آینده ای داریم.تو نباید نیگاه به دخترای دیگه بکنی که همه آرزشون پوشیدن لباس سفید و پرت کردن دسته گلِ.منم کاری به هنزر و پنزرایی که میاری ندارم. ما باید حسابگر باشیم.باید کار کنیم.ما سخت کار میکنیم.بعد پولامونو میذاریم رو هم یه جریب زمین میخریم.هر جا که تو بخوای.یه گاو میخریم با چندتا مرغ و خروس.لازم نیست تو کاراشونو بکنی.من همه چیو ردیف میکنم.تو ققط شیر داغ کن و هر روز صبح از اون املت ایتالیاییات درست کن. ما باید با درامد خودمون زندگی رو بچرخونیم زن.حالیته؟
میفهمم.پرنده هم داشته باشیم.بازم بگو.بگو که توو باغچه قراره چی بکاریم؟چجوری به پرنده آب و دونه بدیم.چجوری سرشیر درست میکنی که شل و آبکی نشه؟بگو دوست داری شال زرشکی برات ببافم.چرا نمیگی.بگو توو زمستون هیزم میاری تا گرم بشیم.اینارم بگو مرد.
بابا تو همه رو میدونی. بقیه شو تو بگو.
نه تو بگو.. من بگم اونجور نمیشه.یالا بگو دیگه.
خب,ما قراره زمینو تقسیم کنیم و یه تیکه شو شاهی و ریحون به کاریم.یه تیکه دیگشم پیاز و گوجه.اگر بریم جایی که بارون زیاد بیاد برات زیتونم میکارم.درخت میوه هارم خودت انتخاب کن.زمستون که هوا سرد میشه ما میریم زیر کرسی تخمه میشکنیم و واسه اونایی که مجبورن کار کنن دلسوزی می کنیم.بعضی وقتام که بارون میاد میریم رو شیروونی میشینیم و به صدای بارون گوش میدیدم.بعد من ساز دهنی مو از توو جیبم درمیارم و شروع میکنم به زدن.
دیوونه من خستم دیگه واسه امشب بسه.فقط یادت باشه ما نباید شبیه بقیه بشیم.
آره آره .. چون تو منو داری منم تورو.هیشکی مثل ما نیس.مرد میشه اون شعرو بخونی؟

ای بخت
همانند ماه
دگرگون می‌شوی،
همواره در حال کامل شدنی
یا هلال باریک شدن؛
زندگی نفرت‌انگیز
نخست ستم می‌کند
سپس تسکین می‌دهد
برای اینکه با ذهن بازی کند،
تنگدستی،
و قدرت
مانند یخ آب می‌شود.

سرنوشت دیوسرشت
و توخالی،
تو ای چرخ گردون،
بدنهاد هستی،
آسایش بی‌معنیست
و همیشه محو می‌شود،
در سایه
و حجاب
به من سرایت می‌کنی؛
اکنون از روی سرخوشی
پشت برهنهٔ خود را
به پیشگاه پلید تو خم می‌کنم.

در تندرستی
و معنویت
اکنون علیه من هستی،
همیشه اول می‌دهی
سپس بازپس می‌گیری
مانند یک برده.
در این ساعت
بی‌درنگ
ساز زهی خود را برمی‌دارم؛
زیرا که سرنوشت
نیرومند را به زمین می‌زند،
همه با من اشک بریزید!
ببین فکر کردن نداره دیگه.. آدما دو دسته ان : پتی اسمیت دوست ها و بی سلیقه های لال گوش.اصلا مگه کسی پیدا میشه این زن رو دوست نداشته باشه؟هم ..؟ ولی من پریروزا یه عکس دیدم از دیوید بووی پتیِ تو باید بره جلو بوق بزنه.لامصب بدنشم پیر نشده حتی..بیا بدزدیم بمکیمشون, بعدم اکسیر صدا و جوونیشونو بخوریم.هم..؟من میمکم بعد اکسیرشونو تف میکنم توو دهن تو.خوبه؟اهههههه...تف!اییییییی..مگه من خودم بد میمکم؟ها ..؟نه .. ولی تو بد تف میکنی!خب معلومه که تف نمیکنم.بلاندی رو مکیدما.حالا تف کنم؟کفران نعمت میشه مرد.
 

 

دست چپ حلقه دور کمر

ولی تو خیلی عوض شدی.خیلی لجباز.خیلی تلخ..

دست چپ تا نیمه بالا

لجباز شدن رو داری اشتباه میکنی.از وقتی به دنیا اومدم لجباز بودم. از بچگی حرف من بوده که به کرسی نشسته.راجع به تلخ بودن هم نمیدونم.شاید همینطوره که میگی..

پای راست جلو

شاید هم تو رو با اون زمانا مقایسه میکنم.خیلی شیرین بودی.خیلی دوست داشتنی.

یک قدم عقب

اونموقع ها و چیزایی که یادت مونده ملاک نمیشه. یه مقدارشو داشتم واسه تو رل بازی میکردم که ازم خوشت بیاد. وگرنه من خیلی هم شیرین نبودم.

حرکت به سمت راست

ولی من دوست داشتم... احتیاجی به دلبری نبود اصلا..

رها کردن دست ها/ بالا انداختن شونه ها

چی میتونم بگم؟

نشستن روی صندلی

همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا روزی که .. تقصیر خودت بود که اون سوال جدی منو با شوخی جواب دادی.

برداشتن گیلاس پرتغال

چه سوالی کدوم جواب؟

مکث میکنه و با ناباوری میگه : نگو که یادت رفته

نگاهش میکنم.واقعا یادم نمیاد منظورش کدوم سوال و جوابه.

$ هر لحظه حس میکردم قراره اون صحنه ویدئو کلیپ Criminal  ِ بریتنی اتفاق بیفته.چیزایی که آورده انقد خوب و خدان که دلم نیومد قبول نکنم یا مثل توو فیلما آتیششون بزنم و بندازم دور.گور بابای گذشته و هرچی که ممکنه فکر کنه.کی نقدُ ول میکنه , نسیه بچسبه؟

94/9/30