سوال اساسی این است که تا کجا میشود به استناد اضطرار, اظهارات خلاف واقع را توجیه کرد و تا کجا قرار است تحت سیطره علم روانشناسی اشتباهاتِ سوء آدمی با عنوانین گمراه کننده ی / کوتاهی والدین در تربیت/ و یا /عوامل محیطی و وراثتی/ معرفی شود؟ از کجا به بعد قرار است فردیت جانب مسئولیت را برعهده گیرد؟معیار چیست؟خط کش ها را چه کسی یا کسانی تعیین می کنند؟
حال چند گام به جلو می رویم :چگونه میتوان فرهنگی را که از هم دریده شده را دوباره بخیه زد و به هم وصله کرد؟
.
.
.
/مسلما طولانی تر از زمانی که یک فرهنگ از هم می درد/
$ بر لبهای ما ابدیتی خفته است
بزرگتر از فضایی که در برابر نگاهمان خالی است..
/یدالله رویایی/