اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

۳ مطلب در نوامبر ۲۰۱۷ ثبت شده است




Mommy  و It's only the end of world فیلم های بدی نیستند.در واقع فیلم های خوبیند.فیلم های شاهکاری نیستن اما خیلی خوبند.شاهکار, خاویر دولان کارگردان بیست و هشت ساله است.که وقتی Mommy را در 2014 ساخته بیست و پنج ساله اش بوده.وقتی موسیقی های عجین شده با صحنه های موزون اسلو را میبینی ناخودآگاه ساخته های کیشلوفسکی برایت تداعی میشود.اما نه... این فرم ها مخصوص خود دولان است. قصه های یک خطی اما پیچیدگی فراوان بازی ها و کاراکترها..Mommy  کلیشه ای درباره مادر و فرزند بدون پدر نیست. اینجا ته دنیاست فقط داستان پسری نیست که میخواهد خبر مرگش را به خانواده بدهد. نماد ها به وضوح رصد میشود.ساعت کوکو, مرگ پرنده, یک مادر سکسی با دسته کلیدهایش, لکنت زن همسایه. خانواده ای طلبکار از فرزند خویش, نوستالژی نوجوانی, آینده نگری مادر برای فرزند...کاش میشد در جشنواره کن حضور داشتم و خطاب به جارموش میگفتم.. اینگونه فیلم میسازند جیم.

جی کی خفته ی من.. اگر روزی بفهمی اساس این رابطه بر پایه ترحم و تالم بر بیچارگی تو مجددا بنا شده چه میکنی؟اه جی کی نازنینم.. معلوم است که نمیگذارم بفهمی..هیچگاه نمیگذارم بفهمی در این روزهای رقت انگیز زندگی ات تا چه اندازه دلم میخواست از تو دوری کنم.به فاصبه خاور دور تا جهان غرب...من تاب تحمل این دربه دری و تیره روزی ات را ندارم.

اه جی کی بیچاره ی من ..از سربازی که امدی چه شمایل مزخرفی داشتی  پوست آفتاب سوخته و زمخت, لبهای خشک و ترک خورده ی آویزان, خرمنی از ریش نتراشیده ی سیاه شبیه سپاهیان لشکر یزید, خبری از لپ های گل انداخته ات نبود. با کمری خمیده, پاهای ورم کرده و آلتی از کار افتاده به سمتم آمدی و چه مشتاقانه در آغوشت گرفتم. در گوشم به جای خواندن واژه دلتنگی گفتی مری موهای سرم ریخته و دیگر در نمی آید.

اه جی کی کچلم... دو سال از بهترین سال های عمرت چگونه در حال تلف شدن است و من چه غریبانه از پشت این پنجره اسکایپ  به تماشای برگریزان عمرت نشسته ام و تنها کاری که از دستم برمی آید یادوآری خوردن قرص های هرفولیک و نورکرین ات در ساعات شبانه روز است.

اه جی کی فقیر من.. تو حتی استطاعت مالی شارژ اینترنتت را هم نداری و غرور کیری ات نمیگذارد به من بگویی هزینه کتابها و کلاس های آیلتست را از کجا می آوری... بعد ککه دویس تومن از کجا اوردی دادی به نیما؟

اه جی کی خشمگین من.. در حال پشت سر گذاشتن بحران سی سالگی هستی اما هنوز هم منتظر لیوان شیرموزی که مادر دستت میدهد. تو کی قرار است بزرگ شوی؟و من تا کی باید دستت را بگیرم و از زمین بلندت کنم وقتی خودم زیر پا له شده ام.

اه جی کی نادان من.. کاش توجه کافی به اطرافت داشتی و میدیدی که میتوان در عرض یک سال سیصد و شصت میلیون بار مرد.کاش این ناله های بی انتها به لهجه ی اعصاب خورد کن اصفهانی را بس کنی. تو تنها نیستی و همه ما آمده ایم که تحت هر شرایطی رنج بکشیم. کاش میدانستی موسیقی چه مرهم فوق العاده ایست. کاش سنتورت را به من بدهی.

اه جی کی دیوانه ی من.. دارم با تو صحبت میکنم و نمیدانم فکر تو دارد به کجاها پرواز میکند.دراز کشیده ای روبرویم صم بکم.میدانی چقدر ازت متنفرم؟ شاید مثل من به این فکر میکنی که بعد از این همه سال هنوز همدیگر را نمیشناسیم..اه به قول آن ویت کنگ ناشناس/برای یک عشق واقعی چه سرنوشت بیرحمی است/