این توهین مستقیم به شهریور تمامی ندارد.هنوز یک هفته نگذشته از ماه دلچسب تابستانی همه یورش برده اند به فصل پاییز که هیچ علائمی ازش پیدا نیست.یعنی هیچوقت پیدا نبوده .. ما نه برگ های قرمز و نارنجی توی عکسها را دیده ایم نه شعری که در ارتباط با پاییز در مهد کودک از بر کرده بودیم تحقق بخشیده.کلاغ ها همیشه بر فراز سرمان قار قار کرده اند و هیچوقت به باغ نرسیدند.ابرها نم نمک چند قطره از خودشان چکانده اند و اسمش را گذاشته اند باران. باد و بود هم که پاییز و غیر پاییز ندارد همیشه هست.مخصوصا از نوع گرد و خاکی اش.بی قهوه و هات چاکلت هم که روز آدم شب نمی شود.تا اواخر آبان در روز کولر ها همچنان کار میکند و هرجور که لباس بپوشی باز سرد و گرم میشوی. بعد هم تا چشم بر هم میگذاریم میشود زمستان.پاییز این وسط کجا بود که این همه تراژدی از تویش در می آید؟ ماه پیشوازی ِ غم و اندوه ... ماه بیچاره من ... که انقدر مظلوم واقع شدی.که هیچ نگفتی و گذاشته ای اینطور از رویت بپرند.بی مهری میزان را داری یا نیش عقرب که اینجور دوست نداشتنی شدی؟تحمل این تو سری خوردنها و محفوظ به حیایی ات دامن متولدینت را هم گرفته.بد کردی با ما و خودت. در عجب ـَم که وقتی از حزن و بیتابی آبان حرف میزنند روز های گرم خوش تو را , آخرین دورهمی ها و باهم بودن ها, خنده های از ته دل و سفرهای آخر ماهی شان در هوای مطبوعت را به یاد نمی آورند ... خوشه انگور شراب پرور و شلیل های آبدارت را به طعم گس خرمالو ترجیح میدهند. مثل مرغ شپشک گرفته یک گوشه کز کرده, شادی های مختص این روزها را هی به عقب می اندازند.اخوان اگر میدانست مماتش در تو رخ خواهد داد از تو به عنوان پادشاه ماه ها یاد میکرد عزیز دلم. ماه ِ بخت برگشته من ..دختر دامن فروهشته .. کشور آسمانی اهورامزدا. /شهریــــور/
$ ماجرا از این قرار است :
عصر جمعه , غروب قهر ابلیس بود
که زیر کاربن قرمز/خشم/ خدا جا ماند و
او از روح خودش بر آن دمید ...
94/6/6_ طالقان