اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان میزنم بی مُحابا / اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان میزنم بی مُحابا / اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان میزنم بی مُحابا /  اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان میزنم بی مُحابا .../ سیل عرق زیر این روسری/ چشمان هیز دوتا مشتری/ تشویشم از خشم تند پدر/ عاشق شدن زیر خط خطر/ آتش شدم زیر حجم تنت/ با بوی تند پس گردنت ../ سنگینی ِ چشم تو روی من/ آثار چنگ تو روی بدن/ در جنگ مغموم دیوانه ها/ آوار معصوم این خانه ها/ در پشت لرز لب سرخ من/ این بوسه را با تو آتش زدن/ رویای بیهوده بوسه ها/ ماهی شدن پیش این کوسه ها/ باسوز در سوگ تو سوختن ../ در حکم یک نعره لب دوختن .../اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان میزنم بی مُحابا /

درستش این است که اگر آنقدر خوشم آمده بگویم مثل بمب اتمی یکهو بر سرم فرود آمد و مرا کشت.اما این آهنگ مرا بیدار کرد.جریان خون در شریان هایم را بالا برد به طوریکه که رفت و آمد قلبم را جلو چشمانم میدیدم و میل عجیبی به باز کردن دهانم تا مرز شکستن آرواره هایم داشتم.دلم یک هفت تیر و چند گلوله میخواهد.راستش اولین بار است این حس را دارم. این حس ِ پر از خشونت و خشم.حالم از همه چیز بهم میخورد. از این همه زندگی پر از کثافت. از سر و کله زدن با آدم ها. به این فکر میکنم که اگر زمانی فرح و آزادی به ما برگردد با این همه دلهای مغموم و ستیزه جو چه خواهیم کرد؟

دلم یک هفت تیر و چند گلوله میخواهد ... نه برای خودم.برای چند آدم, چندین آدم ... میدانم زیادی خشن است.زیادی وحشیانه است.اما واقعیت این است که خودم هم از خودم میترسم.از این عصبی بودنم.از این مستاصل بودنم و چنگ زدن های بی واهمه به هر کجا و هرکس ...

$ آخر ِ ماه رو هم با چس ناله تموم کردیم.

اثر انگشت های شما  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">