اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

جی کی خفته ی من.. اگر روزی بفهمی اساس این رابطه بر پایه ترحم و تالم بر بیچارگی تو مجددا بنا شده چه میکنی؟اه جی کی نازنینم.. معلوم است که نمیگذارم بفهمی..هیچگاه نمیگذارم بفهمی در این روزهای رقت انگیز زندگی ات تا چه اندازه دلم میخواست از تو دوری کنم.به فاصبه خاور دور تا جهان غرب...من تاب تحمل این دربه دری و تیره روزی ات را ندارم.

اه جی کی بیچاره ی من ..از سربازی که امدی چه شمایل مزخرفی داشتی  پوست آفتاب سوخته و زمخت, لبهای خشک و ترک خورده ی آویزان, خرمنی از ریش نتراشیده ی سیاه شبیه سپاهیان لشکر یزید, خبری از لپ های گل انداخته ات نبود. با کمری خمیده, پاهای ورم کرده و آلتی از کار افتاده به سمتم آمدی و چه مشتاقانه در آغوشت گرفتم. در گوشم به جای خواندن واژه دلتنگی گفتی مری موهای سرم ریخته و دیگر در نمی آید.

اه جی کی کچلم... دو سال از بهترین سال های عمرت چگونه در حال تلف شدن است و من چه غریبانه از پشت این پنجره اسکایپ  به تماشای برگریزان عمرت نشسته ام و تنها کاری که از دستم برمی آید یادوآری خوردن قرص های هرفولیک و نورکرین ات در ساعات شبانه روز است.

اه جی کی فقیر من.. تو حتی استطاعت مالی شارژ اینترنتت را هم نداری و غرور کیری ات نمیگذارد به من بگویی هزینه کتابها و کلاس های آیلتست را از کجا می آوری... بعد ککه دویس تومن از کجا اوردی دادی به نیما؟

اه جی کی خشمگین من.. در حال پشت سر گذاشتن بحران سی سالگی هستی اما هنوز هم منتظر لیوان شیرموزی که مادر دستت میدهد. تو کی قرار است بزرگ شوی؟و من تا کی باید دستت را بگیرم و از زمین بلندت کنم وقتی خودم زیر پا له شده ام.

اه جی کی نادان من.. کاش توجه کافی به اطرافت داشتی و میدیدی که میتوان در عرض یک سال سیصد و شصت میلیون بار مرد.کاش این ناله های بی انتها به لهجه ی اعصاب خورد کن اصفهانی را بس کنی. تو تنها نیستی و همه ما آمده ایم که تحت هر شرایطی رنج بکشیم. کاش میدانستی موسیقی چه مرهم فوق العاده ایست. کاش سنتورت را به من بدهی.

اه جی کی دیوانه ی من.. دارم با تو صحبت میکنم و نمیدانم فکر تو دارد به کجاها پرواز میکند.دراز کشیده ای روبرویم صم بکم.میدانی چقدر ازت متنفرم؟ شاید مثل من به این فکر میکنی که بعد از این همه سال هنوز همدیگر را نمیشناسیم..اه به قول آن ویت کنگ ناشناس/برای یک عشق واقعی چه سرنوشت بیرحمی است/

اثر انگشت های شما  (۴)

من فن متن های اینجوری نیستم باهاشون ارتباط برقرار نمیکنم ! چون شاید شخصیت هنری ندارم اینجوریه !
۱۰ نوامبر ۱۷ ، ۱۸:۳۵ شِـــ‌یدا ..
متنتو واسه پیتر فرستادم واسش چندتا سوال مطرح شد. به فراخور پرسش ها خودت پاسخ بده تا واسش بفرستم. فکر کنم نسبت به ریقو بودن جی کی باهاش احساس همدردی کرده :))
1: http://uplo.ir/do.php?img=2478
2: http://uplo.ir/do.php?img=2479


در ضمن اینکه تو از پوست آفتاب سوخته و زمخت و ریش نتراشیده و اینا خوشت نمیاد، میتونه تاییدی باشه بر اینکه یه دختر آفتاب مهتاب ندیده ای. مثه همین دخترا که عاشق هری پاتر و امثالهم میشن :)
پاسخ:
بله همه دنیا به ریقو بودن جی کی معتقدن. یه سربازی از اساس پوکوندش. و یه نگاه چپ مادرش شلوارشو ضایع کرد. و من نگفتم خوشم نمیاد خواستم بگم از اون دست ها با بوی کرم پرتغال و صورت کیسه کشیده مامانی اینا مونده. چطور دلت میاد همچین آدم حیوونی رو به حال خودش رها کنی بری ؟
۱۲ نوامبر ۱۷ ، ۱۰:۱۷ شِـــ‌یدا ..
الان توی پنل‌م دیدم بالاش نوشته «یَک پاسخِ جدید». خیلی حرکتشون واندرفول بود

مرسی از پاسخ، میفرستم براش. البته قبلش باید می‌گفتم که پیتر خیلی از متنت لذت برد و به همین دلیل اون سوال‌ها رِ مطرح کرد. هر چند به خاطر حافظه‌ی ریده‌مالش تا حالا یادش رفته ک چه سوالایی کرده. ولی خب.
پیتر سربازی نداره. ولی خیلی دنبال این میگرده که یکی به فرزندی قبولش کنه. با توجه به قلب بزرگی که داری می‌خوام ازت بپرسم؛ واسه یه آدمِ حیوونِ دیگه هم جا داری؟ وقت و موقعیتِ نگهداری ازش رو داری که بفرستمش بیاد؟ :))
پاسخ:
این حرکتت منو یاد پیرزنای دست و پا بخیر انداخت :دی
قلبم وسیع نیس, عمیقه!
بذار اینی که زاییدمو سالم به سر منزل مقصود برسونم.
از اینجا به بعدم من نیاز دارم برم تو آغول یکی دیگه .یه چوپون که خودمو هِی کنه :))

۱۴ نوامبر ۱۷ ، ۰۸:۲۹ شِـــ‌یدا ..
من همیشه آدم دست به‌ خیری بودم. تعریف از خود نباشه، ولی اینطور که خاطرم هست، چندسال پیشا هزار تومن به یه گدا کمک مالی کردم. 

 قلب تو عمیق‌، قلب تو وسیع، قلب تو کلفت. اصن هر چی تو بگی. ولی من باید واسه این بچه یه جا Admission بگیرم. خیلی بچه بی‌آزاریه. قلبش اندازه گنجیشکه. حتی مگس هم نمی‌تونه بکشه. مگس رو زنده اسیر می‌کنه و توفضای ازاد رهاش می‌کنه. میشینه یه گوشه و هوچی نمی‌گه. فقط باید شیکمشو سیر کنی. ترجیحاً با آش، چون معده‌ش به گاست و صنایع گازی‌ش ممکنه شهیدتون کنه. خونه‌شونم شاهین‌شهره و نسبت به ما یه نیم ساعت به کاشان نزدیک‌تره‌. یه ندا که بدی خودش با دوچرخه‌ش راه میفته میاد. فک کنم متولد ۷۳ باشه. قد ۱۷۸-۱۷۹، وزن؛ کم. 
یه بار صپ زود با هم وعده کرده بودیم که ببرمش تو کوچه‌باغای نصرآباد دوچرخه‌سواری. با تایر نیمه‌پنچر از شاهین‌شهر پا زده بود اومده بود دهات ما. دیدن لاستیک دوچرخه‌ش واقعا صحنه‌ی الهام‌بخشی بود. شکر خدا، فهمیدم کسمغز تر از من هم وجود داره.
ببخشید اگه صحبت‌هام زیاد شد.
پاسخ:
آخ آخ 73! آخه من با یه هفتاد و سه ای چیکار میتونم بکنم جز این که بذارمش رو طاقچه نگاش کنم:))
میگم بیا بانی خیر وصال جی کی و پیتر بشیم.میان بهم.

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">