... 294 ... :: اثـر انگشت

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

طبقه بندی موضوعی

اثر انگشت های من

... 294 ...

پوگبا همش یک سال از من بزرگتره هفته ای دویست و نود هزار پوند میگیره..حساب کردم اگر سی سال شبانه روز کار کنم یک دوم پولی که اون میگیره رو هم نمیتونم جمع کنم. عدالتت رو شکر بزرگـوار!

اثر انگشت های شما (۶)

۱۵ ژانویه ۱۷ ، ۱۶:۳۴

شِـــ‌یدا ..

چرا مثه این پیردخترا همش سعی داری خودتو کم سن و سال نشون بدی؟

تو ۲۲ سالته؟ اوکی، پس منم ۱۶ سالمه.

پاسخ:
باید میگفتم چند سالمه شیدا جون؟

۱۵ ژانویه ۱۷ ، ۲۳:۰۴

شِـــ‌یدا ..

پوگبا رو نوشته مارچ ۱۹۹۳ چشم به جاهان گشاییده. یعنی فروردین و اسفند تقریبا. شرط می‌بندم که قبل از اسفند ۱۹۹۴ چشم به جاهان گشاییدی.

پاسخ:
اره قبلشم.20 سپتامبر94. ولی بازم 22 سالم میشه که:/
سر شیش ماه داری با من چونه میزنی؟ این تازه داغشو بیشتر میکنه :(((((((((((((((
من نرفتم روز و ماه در بیارم از رو سال گفتم یک.

۲۰ ژانویه ۱۷ ، ۰۴:۰۷

شِـــ‌یدا ..

چرا مثه این بچه‌هایی که دست و پاشون واسه کادو تولد میلرزه٬ زود تاریخ تولدتو میندازی وسط؟ :))

پاسخ:
اومدی که اذیت کنی نه؟:))))
من آدم سرراستی ام.سریع میرم سر اصل مطلب.مثل تو خودمو به در و دیوار نمیزنم تا یه کلمه جواب بدم :دی
حالا تاریخ رو تو تقویم سال بعد یادداشت کن.آدرسمم ازم بپرس.

۰۱ فوریه ۱۷ ، ۱۷:۴۵

شِـــ‌یدا ..

خدا شاهده بدم نمیاد دل یه مسلمون مثه تو رو شاد کنم. ولی جون تو من تاحالا تاریخ تولد هیشکی جز خودم رو نتونستم حفظ شم. نه که خیلی خودشیفته باشما، اونم از بس هی ازم پرسیدن و تو شناسنامه م بوده حفظش شدم.
+ در ثانی این رواست که من 3 ساعت با ماشین بیام تا کاشون و دوباره سه ساعت این بیابونو برگردم؟ فقط واسه یه کادو؟ :))

پاسخ:
ولی بر عکس من توو هیچی که حافظه خوبی نداشته باشم. تاریخای این شکلی بدجور توو ذهنم حک میشه حتی اگر طرفو یه بار توو عمرم دیده باشم.
/ فقط/ واسه چه چیز رواست که بیای؟ چی باعث میشه شش ساعت راه برات مثل رفتن از پذیرایی خونه تا مستراح هموار بشه ؟ -_-

۰۲ فوریه ۱۷ ، ۰۰:۰۲

شِـــ‌یدا ..

نمی‌دونم سوال بزرگیه. واقعا بزرگه. یه چیزی که کِشنده باشه. یه انگیزه‌ی قوی مثلا. نه که واقعا این شیش ساعت سخت باشه. نه اتفاقا سخت نیست، همونطور که از پذیرایی تا مستراح رفتن واسم کار چندان همواری نیس. میفهمی چی میگم؟ منظورم اینه که مسافت مطرح نیست. همون انگیزهه مطرحه. که به طرز غمناک(و در عین حال احمقانه‌ای) ندارمش. تو کل زندگی

پاسخ:
من نمیتونم برات انگیزه بسازم قطعا چونی یکی ام بیچاره تر از تو. خیلی خوب میفهمم که وقتی آدم خودش ندونه چی میخواد چه کلاف سردرگمی توو مغزش بوجود میاد و اینم میدونم که هیچ عامل بیرونی ای یا دست هایی از غیب کاری ازش بر نمیاد. پس بیا از زاویه من به قضیه بنگر!هدف من گرفتن کادوئس.پست کن بیاد :))

۰۲ فوریه ۱۷ ، ۱۲:۱۹

شِـــ‌یدا ..

باشه. پس برای رسیدن به هدفت٬ لازمه که به وقتش یادم بندازی :))

پاسخ:
از یه هفته قبلش باهات هماهنگ میکنم :دی

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد