اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.


از سوی ماهی کشانده شده بودم به خانه ی یکی از اقوام ...چیزی مثل یک مهمانی خانوادگی.افکاری که آنجا در سرم می گذشت مدام این استفهام را در ذهنم ایجاد میکرد که/ من اینجا , بین این آدم های خسته کننده و حرف های خواب آور, چکار میکنم؟/ هر کسی هم دهان باز میکرد تا اظهار فضل کرده باشد یا قصد اعلام وجود داشت سریع توی دلم میگفتم :/ باز این شروع کرد... تو یکی دیگه خفه ... شما زر نزنی ازت کم نمیاد ... تو که اصن بری دوش بگیری واست بهتره.../ واقعا دهشتناک بود. خودم را در یک تیمارستان رنگ و روفته, میان یکسری کند ذهن حراف, گیر افتاده میدیدم. پای راستم را که روی پای چپم انداخته بودم از بی صبری تکان میدادم و به نوتیفیکیشن های گوشیم پناه برده بودم. از خودم پرسیدم : سهم من از روابط اجتماعی و خانوادگی این است؟ یعنی این پایان داستان است؟ یا اینکه حالا تنها در دو قدمی شکستگی ِ میزی هستم که استخوان محکم زانویم را به دو نیم تقسیم خواهد کرد؟ به قول بوبن خواهیم دید..

اثر انگشت های شما  (۲)

۱۲ آگوست ۱۶ ، ۱۶:۱۴ فاطیما کیان
خوشحالم میبینم یکی مثل من هست که از معاشرت فامیلی حالش بهم میخوره ...
پاسخ:
البته فامیل داریم تا فامیل..ولی اصولا جلسه های کاری ام تا بوده همین بوده.
من اینقدر دلقک بازی در میارم اینجور وقتها. که از تو چشماشون بخونم شب پشت سرم چی می خوان توی خونه، اظهار تاسف کنن.

سرافتادگی به از سرافکندگی یعنی؟ 
در توانم نیس >_<
پاسخ:
آخه مهم نی چی میگن..مهم اینه که نظر مارو بدونن که هیچوقتم نمی فهمن...

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">