اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.


ساعت 5 و 45 دقیقه به وقت محلی است.در همین لحظه در نقطه ای از دنیا مردی که برای امرار معاش خانواده بالاجبار اضافه کاری مانده و برای رفع گرسنگی درحال باز کردن قوطی کنسرو است,انگشتش با قوطی مماس پیدا میکند.درست در لحظه ای که اولین قطره خون بر دستان مرد ظاهر میشود,در جایی دیگر پیرزنی سبد پلاستیکی خرید خود را به زحمت روی زمین میکشاند و نگاه ملتمس آمیزش به چشم های عابران است تا به کمکش بشتابند.درست در لحظه ای که پیرزن سبد را روی زمین میگذارد تا نفسی تازه کند, درگوشه ای دیگر پیرمردی هشتاد و سه ساله در حالی که روزهاست در رختخوابش دراز کشیده ناگهان زیر گریه میزند چون ساعتهاست که نمیتواند اسم همسرش را به یاد بیاورد.درست در لحظه ای که اولین قطرات اشک بر گونه پیرمرد سر میخورد, در مکانی دیگر متخصصان تیم فراری تلاش میکنند تا اتومبیل را بر فراز اقیانوس اطلس که به دور از هرگونه گرد و غباریست قرار داده و رنگ جیگری سال را بر رویش بپاشند.درست در لحظه ای که رنگ کار  اولین افشانه های رنگ را بر سطح صیقلی خودرو می پاشد,در جایی دیگر ببر ماده ای در کمین بچه آهویی نشسته و هر لحظه آماده است که بچه آهو از گله جا بماند.درست در لحظه ای که ببر در حال محاسبه دقیق زمان حمله ور شدن است,زن میانسالی بعد از روفت و روب خانه از فرط افسردگی با بغض خود را به بالای پشت بام میرساند تا به زندگی خود خاتمه دهد که ناگهان پشیمان می شود.اما نه به خاطر اینکه امید جدیدی برای بازگشت پیدا کرده نه.. تنها برای اینکه بعد از او بچه هایش بی کس می مانند و  چیزی برای خوردن نخواهند داشت.درست در لحظه ای که زن یک قدم از لبه پشت بام فاصله می گیرد , در جایی دیگر پراید سبز فسفری ِ اسپرت شده ای با باندهای خفن که صدای حامد پهلان ازش خارج میشود بدون بیمه بدنه به علت حواسپرتی راننده به پشت ِ یک جنسیس سفیدرنگ برخورد میکند.درست در لحظه ای که چراغ های عقب جنسیس به علت برخورد ماشین پشتی خورد میشود مهماندار ِ هواپیمایی British Airways از پشت بلندگو سفر خوشی را برای مسافرانِ لندن/نیویورک آرزو می کند.درست در لحظه ای که هواپیما در حال Take Off است در کاشان,فاز2, خیابان بهارستان روبروی پارک ناژون من نشسته ام و مطلقا هیچ ایده ای برای نوشتن در وبلاگم ندارم.

اثر انگشت های شما  (۱)

۲۲ آوریل ۱۶ ، ۱۶:۱۶ فاطیما کیان
حتی اگر بهت بگم عاشق این پستت شدم چی؟ فکر میکنی بازم ایده ای نداری ؟ :)
پاسخ:
لطف داری فاطیما جآن :]

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">