اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

امروز ماهی نصیحتی کاربردی در لفافه بهم کرد.گفت/ مشکل تو اینه که اول میری لباس زیر میخری بعد میفتی دنبال دوس پسر.اول دوست پسرو دریاب بعد برای خرید لباس زیر اقدام کن/

البته این فحوای پندش بود که من گرفتم.چیزی که دقیقا گفت این بود که تو چرا انقد سوتین داری؟واسه چی این همه شورت میخری؟کی می بینه آخه؟


$ بازدیدا به minimum  ِ خودش رسیده..اما بازم سی تا زیاده.نمیخوام انقدر باشه.

اثر انگشت های شما  (۶)

اولا ی بحثی هَ به اسمِ چرا بازدید نه؟
دوما فحوا بگیر ، دریابنده ناناز :))
چقدم تو لفافه بود دلم سوخت از تلاشت:))
پاسخ:
چون نمیخوام.
میبینی؟من همه جا باید زور بزنم تا مطلبُ بگیرم.اینجام خیلی تلاش کردم یه موقع حرف مامانمو بد برداشت نکنم یه موقع :))
لباس زیر خوبه ، سوتین خیلی خوبه . اصلا مهم نیس قراره چی بشه و.... خریدنش خوبه :))))
پاسخ:
ولی من با مامانم موافقم.وقتی قرار نیست چیزی بشه یه دونه هم زیادیه.
اینکه بازدیدا کم باشه ٬ ینی میخوای مخاطبات یه جورایی خیلی جاست‌فرند باشند؟
یا چی؟
چون واسه من٬  وبلاگ نوشتن ینی مخاطب یه بخشی از کاره و گرنه دلیلی نداره که تو یه محیطِ عمومی٫ خصوصی بنویسم

واس کار تو نمیپرسم اینو. در واقع مشکل خودمم هس. اگه فکاهی بنویسم و کامنتا رو با شوخی جواب بدم٬ خود به خود جمعیت زیاد میشه.حتی اگه نظر نذارم واس این و اون. حداقل چارتا اسگل پیدا میشن که لینکم کنن(خدا کنه اینجارو نخونن :)) ) و خود به خود بازدید زیاد میشه. اما مثلا اگه با رویه‌ی دیگه ای برم قضیه فرق میکنه.
مثلا همین چند روزه 5 تا آنفالو داشتم :))
پاسخ:
چرت ِ آدم بگه واسه مخاطب نمینویسه وقتی علنا داره یکیو مخاطب قرار میده و مینویسه.
اما بیشتر وقتا حس میکنم دست و پام بسته اس و سایه کسایی که میخونن سنگینی میکنه روم.میفهمی؟من خودمم تکلیفم با خودم روشن نی.
مخصوصا وقتی به یسری حاشیه ها بیشتر توجه میشه یا باید یه چیزیو حالی یکی بکنم, کفرم درمیاد!
طبیعتا بهترین گزینه واسه نوشتنو انتخاب کردم.توقع نداری که توو سررسید بنویسم و عکسامو اونجا بچسبونم؟
بعد یه چیز جالب اینه که آمار روزانه اینجا به نسبت فالوئرا باهم نمیخونه.مگه یه نفر چند بار در روز یه وبلاگو میبینه؟
یه کرمی میگه نظرتو share کنم تو وبلاگایی که میخوننت :))

بچه ها این حرفها چیه؟
نوشتن و تالیف شکل مستقل وسخت معرفتیه
که شما خیلى خوب از پسش براومدید
چندنفرى که نصف شب یاخارج ازایران شمارومیخونن بیکارنیستن
فقط اگرانسانهاى برونگرایى هستید
بدونید تالیف و تعقل روز به روز تنهاتر و غمگینترتون میکنه
شما میشید ارتش یکنفره درمقابل ارتش چیپ و پاپیولار نمایش دهنده
البته مخاطبهاى جدى اکثرا خاموش وکم حرف هستن...
خواهشا شمادیگه شکست این غول عامه پسندرا نخورید.
حالا دوتا مشت یه اردنگى خوردن که چیزى نیست....
پاسخ:
ما هندونه نداریم زیر بغلات بذاریم. همرو شب یلدا خوردیم.
اصن بحث این نیست که یه گروه رو گنده کنیم و توو سر یه گروه دیگه بزنیم.
من اون مخاطبای گزیده کار رو بیشتر میپسندم.چون یا موافق کاملا یا مخالف سرسخت.یا حالتو میفهمن یا نمیفهمن.نسبی نیستن.بعضیارو انگار بیخ گُرمشونو گرفتی و وادار میکنی راجع به هر پست نظر بدن.حالا باید بیای توجیه شونم بکنی.دلیلم بیاری.ثابت بکنی.من حوصلشو ندارم.پس هرچی کمتر بهتر..


اصن اگه کسی تا قبل از 40 سالگی تکلیفش با خودش روشن باشه٬ مشکل داره. راحت باش. همه یه پخیم

من خودم روزی هَف هَش بار میام اینجا رو نگا میکنم :)))
دور از شوخی همه جا همینطوره. امارِ نمایش وب 2 یا سه برابر آمار بازدید کننده هاس.  اگ خیلی خفن بنویسی کمتر رخ مینمایند

شِیر کن :)) تو وب خودم که نمیتونم بگم. مجبورم اینجا بگم. اون 5 تا آنفالو که گفتم و حالا شدند 8 تا٬ مال یه چی دیگه ام بوده؛
 این چندروزه٬ مدلِ دنبال کردنم رو از خصوصی گذاشته بودم رو حالت مخفی.
:|
راستش بیشتر از اینکه ناراحت باشم از این فیدبک٬ متعجبم 0ـــo
پاسخ:
اگه توام به خاطر عکسا میای باید مثل بقیه بهت راهکار بدم.بلدی save کنی که؟اینجوری دیگه موقع هربار Up کردن میای :پی
منم آدرسم توو شش هفتا وب لینک شده بود.بعد یه مدت میرفتم میدیدم نامردا فقط آدرس منو برداشتن :/
تازه این حرفا هنوز پیش نیومده بود.الان دیگه پیش بینی میکنم minimum به پنج تا برسه به علاوه حرفایی که بوی / واه واه حالا فک کرده چه تحفه ایِ/ میده :))
اتفاقا تنها چیزی که واسم جذابیت ندارهِ، همین عکساته :/

واسه کتی ؛ 
من واقعا با این کلمه های؛  تالیف، شکلِ سختِ معرفتی
مشکل دارم. نمیدونم منظور تو چیه دقیقا. ولی به نظرم این موضوع چیزی نیس که انقد جدی گرفته بشه
برونگرا سیخِ چند دیگه؟:/

پاسخ:
گفتم اگه!آخه خیلیا واسه همین میان:دی
تو هنوز پیریُ نشناختی؟کلی آسمون ریسمون میبافه.طعنه و کنایه هاشو میزنه.جمله آخر لپ مطلبو ادا میکنه/ البته کمتر پیش میاد.بیشتر وقتا باید توو خماریش بمونی/ خلاصه که توضیح روراستی ازش نخواه.قوش نی جواب بده.

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">