
He may act like he wants a secretary but most of the time they're looking for something between ...a mother and waitress and rest of the time , well...
شاید جوری رفتار کنه که منشی لازم داره اما بیشتر اوقات اونا به دنبال یه چیزی بین مادر و مستخدم هستن. بقیه اوقات هم که خب ... :]
Mad men_Matthew Weiner
منشی بودن شغل عجیبیه... یه آبدارچی یه حسابدار یه انباردار کیفیت و کمیت
وظیفش مشخصه. میدونه باید چیکار کنه.تعهداتش اگرچه نوشته نشده اما بر کسی
هم پوشیده نیست و خارج از اون زیر بار مسئولیت ِ دیگه ای نمیره. اما
منشیگری هیچ حساب کتابی تووکارش نیست.. باید مواظب عبور و مرور افرادباشه
حساب کتاب دستش باشه. باید نگران چیزایی باشه که ربطی بهش نداره.حواسش به وضعیت جسمی و روحی مدیر باشه و... بیشتر وقت ها
مثل کیسه بوکس عمل میکنه. پرخاش و عصبانیت مدیر روی اون خالی میشه.اگر چه
شاید بعضی ها بگن به وقت های خوشی و طرب مدیر می ارزه.توو برخورد با یه
منشی که نزدیک ترین میز و بیشترین تایم برخورد با دفتر رئیس رو داره تشخیص
چگونگی کیفیت رابطه اش با مدیر خیلی سخته. یه منشی همونقدر که میتونه یه
اپراتور برای مدیر باشه میتونه نماینده اش هم باشه و تا داشتن کلید
گاوصندوق هم پیش بره. ارتقای شغلی یعنی این.همون سمت و جایگاه و انجام همون
کارهای روتین اما دیده شدن از یه منظر دیگه با تغییر پلاکارد روی میز. از
توهم عجیب منشی ها هم نمیشه گذشت. منشی یه دندون پزشک با پوشیدن لباس سفید و
از بر کردن تو دوتا اصطلاح و اسم چهارتا ماده قالب گیری و رفت و آمد زیادش
به لابراتواری چنان قیافه شاخی به خودش میگیره که من به شخصه تا حالا دوبار
منشی و دکتر رو باهم اشتباه گرفتم. انی وی.. منشی گری رو اگه یه شغل
بدونیم و شغل رو هدف یک شخص و هدف رو کسب یک تخصص خدای من کی دلش میخواد یه
منشی باشه؟