اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

همان طور که در هر شهر در کنار اشخاص شریف و برجسته,اراذل و اوباش هم زندگی میکنند, در هر انسان نیز هر قدر شریف و والا باشد, جنبه های پست و عامیانه طبیعت بشری یا حتی حیوانی وجود دارد. این اراذل را نباید تحریک به قیام کرد و حتی نباید اجازه داد که از مخفی گاه خود نگاهی به بیرون افکنند زیرا هیئتی نفرت انگیز دارند.

پروکلوس

بعضی وقت ها آدمها کاری میکنند که به بدترین نسخه وجود خودت تبدیل شوی.یک زمانی عاشقانه کسی را دوست داشتم.وقت هایی که بود, رو به رویم مینشست و از زن های دیگر میگفت.میخواستم نه چشم های خودش که چشم های تک تک آن زن ها را از حدقه دربیاورم و زیر پا له کنم. بعد از مدتی آمد و گفت بیا /دوست معمولی باشیم/.آنموقع میخواستم با تمام دوست و آشناهایش جلوی چشم خودش سکس می داشتم و بعد نظرش را راجع به دوست معمولی می دانستم.

زمانی دیگر برای سر درآوردن خوی حیوانی ام از مخفیگاه شنیدن صدای پا از پلکان است.دماغ تیز میکنم و بوی غذایی که دارد مشتاقانه به سمتم می آید و تا لحظه ای دیگر قرار است یک لقمه چپ شود را حدس میزنم.کافیست غذایی باشد که دوست نداشته باشم یا قرمه سبزی بدون ماست باشد سینی غذا  بر سر هر کس که آورده خرد میشود.

سر دسته همه این اراذل و اوباش مهمان ناخوانده است.بدترین نوع بلای آسمانی.تجاوزی بیرحمانه.شکنجه با اعمال شاقه.بدبختی نه راه پس داری نه راه پیش.وقتی آیفون را برمیداری نه میخواهی اجازه دهی داخل شوند نه میتوانی کاری کنی راهی که آمده اند را بازگردند.آشفتگی خودت , خانه ات ,جوگیری خانواده ات از آمدن مهمان.وضعیت مزخرفیست که به هیچ وجه سر و سامان نمیگیرد.تلفن برای این آدمها هنوز کشف نشده.با وجود خواهش ها , تهدید ها و اعلام علنی از تنفر مهمان سرزده به دوست و آشنا و کیو کیو کی ..باز هم می آیند. باز هم خراب می شوند.دو حالت بیشتر ندارد.یا من بیشعورم یا آنها.اینبار آیفون را زدم و جلوی چشمشان بی سلام با یک بسته نان تست رفتم پایین.دفعه بعدی دیگر من نیستم.هاتوری هانزوست که میانمان قضاوت میکند.

اثر انگشت های شما  (۳)

انسان ها، مجموع صفات حیوانین، یه چندتا صفت انسانیم توشون هست. الان که خدایی حیونا با شرافت ترن،خداییش!
پاسخ:
چند تا صفت انسانی رو که میگی دقیقا میشه اسم ببری؟
خـدا نکنـه این مهمونایِ ناخونـده قیـام کنن ، اونوقت میشه مصداق این مثل:
کل یوم عاشورا:)
والـاع منم رسما میشم شمر از بس بی محلی میکنم :))
دیـونه ای تو ؟ خیلیم متن ِ زیبایی بود دلت میاد ؟ با اون همه احساس؟ :)
عزیزی لطف داری :) ذوبم کردی اصن
پاسخ:
آخ آخ آره واقعا..
وقتایی که دسته جمعی یا از شهری دیگه میان ... میشه محشر کبری.
بعد اسمشم میذارن سوپرایز! :/
احساسمو بگو :))
خواهش میکنم. به هر حال من بهتره تو تملق میکنم :دی
 اینجوری نگین مگه این حیوونای نازنین چشونه که وقتی توصیف مزخرف و چندش آورترین حالات انسانی به میون میاد این بدبختا عَلم میشن. مثلا گربه با ناز بودنش البته میدونم بی چشم و رو ، و یا گرگ با اون ابهتش گرچه درنده و وحشیه :دی
میبینی همه موجودات نقاط مثبت و منفی دارن و خاصیت و ذاتشون اینه ، شاید از وقتی انسان تصمیم به متمدن شدن گرفت خیلی چیزا رو تغییر داد و قبیح شمرد و به سایه روند! 
و سعی کرد خودشو فرشته جلوه بده!
پاسخ:
چون نزدیک ترین شباهت و کمترین تفاوت رو باهاشون داریم.منم که هیچ حیوونی رو دوست ندارم برای همین مورد خوبی ان برای ابراز منفور ترین احساسات:دی
مشکل از جایی شروع شد که وقتی آدمی پا به زمین گذاشت توهمی به اسم اشرف مخلوقات رو با خودش یدک کشید.
الان داره همه کاری میکنه تا از زیر بار این مسئولیت شونه خالی کنه.
نمیتوووونه.دیگه توانش نیست.پا از رو دم آدم بردارید :دی

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">