اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.


از شبی کـه بـه

چشم های خـونین ِ مشکـی ات گشوده به سان شبانگاهان

نگـاه هـای نـافـذ ِ غره ات در پس ِ هـر سپیده دمان

لـب های یـاقـوتـی کهـربایی ات بـه ژرفـای ِ هـر انـار

بـوسه های شـرابی بی وقفـه ات میان ِ سقوط ِ خاک و آتش

دست های گُـر گـرفته شهـوت پـرورت تا اوج ِ دلـکش ِ حلاوت

خنده های بی محابایِ مستانه ات بر فـراز ِ کوکوی قـمری ها

درود گــفتم

با یـادشان

خشم را

درد را

رنـج را

عسرت را

حسرت را

زندگـی را

مـرگ را

دوست داشتن را

نفـرت را

هــر روز

هــر روز

آپدیت میکنم.

غــروب ِ 94/07/28

$ خودم از چیزی که سمبل کردم خنده ام گرفته اما خدا شاهده با احساس نوشتم.با احساس بخونید :دی

اثر انگشت های شما  (۴)


خدا شاهده منم سعیم رو کردم با احساس بخونم فقط ی سوال!
لب های یاقوتیِ کهربایی؟! o.O
:پی
پاسخ:
خدایی چش بود مگه ماری؟:/
این تفسیر داره.الکی نیست که  :))
یاقوت  که منظور همون سرخِ اما کهربا.. اینجا به معنی جذب کنندس.
توو فیزیک یه مبحث داشتیم تریبو الکتریک که در اثر تماس دوتا جسم که قطب های + و - داشتن بار الکتریکی پیدا میکردن.
کهربا هم بعد از سایش با مثلا مخمل یا خز و امثالهم مواد رو جذب میکنه و اصن ریشه کلمه الکترون از کلمه یونانی کهرباست.
در نهایت لبهای سرخ رباینده :))))
خواهر مری باور کن تو بیست و شش سالگی معنی کهربا رو هرکس ندونه باس از این پنجره ی طبقه ی دومی ک من الان توش نشستم خودشو پرت کنه پایین:پی اما   یی   آخرش رنگ زردش رو اول اورد تو ذهنم و گرنه در ملاحت در و گوهری ک فشاندی بانو هیچ شک و شبه ای نیست و من از آنجا ک کلاس تازه تمام شده و آش و لاش می باشم توان ایستادن نداشته بنابراین نشسته برایتان کف خواهم زد.
پ.ن وای فای مفت اونم مال مدیر آموزشگاه ک باشه نشستن و دری وری گفتن میچسبه، از قدیم گفتن یه مو از خرس کندن غنیمته. اینم نوع سایبری این کاره:))
پلاس یوو 9  آیم ا فن آو یر ورک؛) 
پاسخ:
 ندونستن عیب نیس.نپرسیدن عیب ِ:دی جایی دیگشم متوجه نشدی بگو برات توضیح بدم :دی حالا تو توقع داری یوشیج وار برات شعر بگم؟؟ کهربا ات بهش نمیاد خب:دی خط به خطش اصلاح پذیره :))
that it'!yeah.میدونستم پشتمو خالی نمیکنی.تو طرفدار وفاداری هستی که همجوره پای کارای رفیقت وای میسی.knew :**
میتونیم یه زمانبندی هماهنگی داشته باشیم مادر وای فای رو به فاک بدیم. منم صب تا ظهر شرکتم:))
بیس و شیش..فکر میکردم یکی دوسال بزرگتری.
راجع به ِش چیزی نمیگم که چیز نشه تو حست :) بالاخره هر کی ی توانایی داره ، توانایی تو ام ریدن تو عشق و متنایِ عاشقانس :))
فقط اینو بپرسم :) عسرت ؟ اگر عسرت رو به معنایِ "تنگی "ترجمه کنیم بهتر بود بگی از وقتی به اون فاجعه ها درود گفتم با عسرت بای بای کردم :))
_البت میدونم که به معنای سختی در نظر گرفتی ریا نشه آ _ :)
پاسخ:
نه بابا من که خودم معترفم به این موضوع ولی میخوام بدونم اگه تهش می نوشتم ویسلاوا شیمبورسکا بازم اسمشو میذاشتین ریدن؟آررره؟؟یا اثر هنری :))
واقعنم که خداحافظی خوبی بود/سوت بلبلی/.عسرت لحظه های آخر بهش اضافه شد. توی یه متنی خوندم دیدم به حسرت میاد :دی

من تیکه ی تصمیمایِ یهوییتـم :)
پاسخ:
; ]

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">