اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

فرقی نمیکنه من ِ استخونی وا اومده یه جسم سبک مثل کاغذ رو پرت کنم یا هرکول ِ قهرمان.هیچ نیرویی نمیتونه اونو حرکت بده تا به هدف بخوره یا مسیری طولاتی رو طی کنه.جرم ناکافیِ کاغذ باعث میشه اون همون نزدیکی نقش زمین بشه. حکایت سخن های والا و ارزشمند بزرگانیه که تو گوش یه احمق گفته بشه.تاثیر که نداره به قول کیتز مثل این میمونه که بخوای ذغال را با صابون سفید کنی.

خروجی عمل من و هرکول با هم یکیه.کاغذ هامونم همون A4معروفه.حالا فرقی نمیکنه کاغذ رو سنگ بیفته یا رو چمن.همونطور که سرانجام من و سقراط هم یه مستطیل خاکیه و هردومونم از**مادرمون بیرون اومدیم.استناد میکنم به این ابیات خیام که میگه در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست/او را نه بدایت نه نهایت پیداست/ کس می نزند دمی در این معنی راست /کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست.

خودمو گذاشتم جای کاغذه جای اون احمقه/اینو همیشه به خاطرت نگه دار که من احمقم.توام احمقی.اما متوجه تفاوتش باش./ .آره خیام جون می نوشم و ندانم از کجا آمده ام/خوش هستم که ندانم به کجا خواهم رفت.سر و ته اش, شروع و پایانش اصلا برام مهم نیست.مسیری که قراره طی کنم برام مهمه.نحوه اوج و فرودمه که دغدغه هامو شکل میده.مشکل من و سقراط و ارسطو و افلاطون که من هنوز و اونا بازه زمانی طولانی درگیرش بودن به زبون ساده امروزی میشه /یکی بیاد زندگی کردن رو به من یاد بده/ یا اگر بخوایم کمی از عجز و بدبختی که پشت این جمله است کاسته بشه و به صورت معما حل بشه میگیم / چه شکلی باید زندگی کنم؟/ دیدگاهاتون محترم اما میخواید بگید از سقراط و ارسطو و افلاطون بیشتر میدونید؟Oki. پس بیاید شروع کنیم.این اعتماد به نفس رو از کجا آوردید؟

$ من قبول کردم که یه حیوونم.اما نه میخوام میمون مقلد باشم نه مورچه زحمت کش.نه سلطان جنگل نه موش موذی.دلم میخواست اسب بودم.با نام مستعار پگاسوس.اسب ها وقتی تو طبیعت هستن یاغی و سرکش ان.وقتی هم دست ِ آدما می افتن کافی ِ جلوی چشمشون یه چیزی بذاری که فقط جاده رو ببینن.اونوقت آروم و رام شدنی ان.از داخل دقیقا نمیدونم کجا./ممکنه اون بالا بالایی ِ مغزم باشه یا پایین پایین ِسوراخ مقعدم./حس رضایت میخوام.Just little.

اثر انگشت های شما  (۲)

زندگی کردن خودش دغدغه س ، زنده بودن میشه ی چالش  زنده موندن هم کم کم میشه عادت ..
چطوری زندگی کردن که رضایتمندی رو بدنبال داشته باشه همیشه موردِ سوال بوده و متاسفم که بگم من از ارسطو وبقیه فلاسفه بیشتر نمیدونم ولی میدونم اگه تو حوالی خودت باشی و به قول بدمست از حوالیِ خودت راضی باشی تا حدودی با زندگی oK ای :)
و اگه بخوام ی حیوون باشم ترجیح میدم انسان باشم...
پاسخ:
ببین دوتا مقوله است که نباید با هم قاطی بشن.یکی بصیرت ِ یکی سعادت.گفتم احمقارو با هم قاطی نکنید.سعادت یه توهمه.کسی که میره دنبالش معلومه که چیزی پیدا نمیکنه.اما یه یکی هم هست به این آگاهه اما نه میتونه دست رو دست بذاره نه امیدی داره به تلاشی که میکنه.یه دستم هستن به واقع نه چیزی میدونن نه چیزی میخوان.اینا از اون دوتا دسته پیشین خوشبخترن البته به نظر خودشون هم آرامش ذهنی بیشتری دارن.اما به چه قیمتی؟اینکه جز کدوم دسته باشیم زندگی و افکار و خواسته های مارو میسازه.حالا خودت قضاوت کن دوست داری آرامش موهوم دسته آخر رو داشته باشی؟رضایت از خود چیزی نیست که با چهارتا حرف و خوندن جملاته فلسفی به دست بیاد.شاید به اندازه سعادت دست نیافتنیِ مگر با بزرگنمایی بقیه و اطرافیان به دست بیاد که بازم به نقطه پوچی میرسیم.خلاصه که توی کنکاش و درگیری بین خودم گیر کردم.همه چیو که درستم کنار هم میذارم باز جای یه چیزی خالیه باز حس میکنم هیچی سرجاش نیست.
$تو خیلی بی پروایی که خطرناکترین نوعش رو انتخاب کردی : ]
الان مشکلت دقیقا چیه؟
یا سطلو بذار نزدیکتر یا خودت برو نزدیک سطل. یا یه سنگی سکه ای چیزی بذا وسطِ کاغذ که سنگین شه ...
همینطوری که مشغول شی، ینی داری زندگی میکنی.
بعد که اینکارارو کردی بیا به منم زندگی کردنو یاد بده. 
توروخدا
پاسخ:
دقیقا مشکل اینه که نمیدونم مشکل چیه.
تو با تن پرور ترین آدم دنیا طرفی بعد میگی سطلو بیارم نزدیک؟من توو خود سطل نشستم.
میگم فعلا تو این دستمالی که به سر من بستی رو به سر خودت ببند.
خدا شاهده من راضی نیستم تو مخت انقد حیرون باشه که وجه بیرونی پیدا کنه بزنه به موهات :دی
بگیر مشغول شو :))

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">