عینک که نمیگذارم دنیا و همه متعلقاتش برایم تار است و چقدر این تاری قشنگ است.انگار که دائم مستی. یک مستی ازلی و ابدی. بی سردرد و خماری بعدش. رنگ ها توی یکدیگر ترکیب می شوند.کلمات , لغزان و رقصان از هم سبقت میگیرند. نقطه ها بهم می چسبند. سر و ته جمله ها گم می شود. اعداد کنار هم شبیه بارکد هستند, خطوطی راست و عمودی. صورت ها همه مات و بی حس اند وقتی عینک نداری. نه کسی لبخند میزند و نه کسی اخم می کند. آن ها دور که هستند همه شبیه هم اند. باید هم همینطور باشد. فقط آدم هایی باید ترکیب صورتشان مشخص و از سایرین متمایز باشد که به اندازه کافی نزدیکت شده باشند.واقعیت هم همین است.عینک توهم است. عینک به شما دروغ می گوید. آهای عینکی های جهان ... باهم متحد شوید. عینک هایتان را دور بیندازید. واقعیت دنیا همین است.همین تاری و لرزانی و در هم رفتگی. عینک, واقعیت را جعل می کند. نشنیده اید آدم های کور شنوایی قوی تری دارند؟ این شانس را برای خود قائل شوید که در تاریکی هم برنده باشید. باور کنید بی عینک رزولوشن زندگی را با کیفیت پرده های Imax خواهید دید.