اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

شب های بی توام شب گور است در خیال

ور بی تـو بامـداد کـنم روز محشـر است

دم دمای صبح است.خاموشی.بغض و ناراحتی در گلویمان آماسیده.نه تو کنارمان هستی و نه او هم بالینمان شده.دلمان تنگ است. ننگ بر این جوانی بی شور و بی غلیان.این شب ها میگذرند.روزها هم بدین سان..سال ها و ماه ها همه میگذرند.فصل ها هم گذرانند.بهار تابستان پاییز زمستان.. حتی ساعت ها هم می گذرند.ثانیه ها و دقیقه ها همینطور در حال گذشتن اند. هفته ها میروند و هفته های تازه تر  می آیند.. نیامده می روند.زندگی می گذرد.انسان ها؟ آنها هم رد میشوند و میروند. الا تو.. تو مانده ای و حجم سنگینی از اندوه را در ما به جا گذاشته ای.دل به قرار نداریم و سر همه به سودای توست. یک شب را نشان کن. در خلوتی ما را به دام بکش..مطربی خبر کن.ساز و دهلی به راه انداز.شرنگی مهیا کن.چند آیه ای کرسی شعر تلاوت کنیم.شاید کمی شاد شدیم.
$ سعدی
1396/5/27

اثر انگشت های شما  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">