اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

/ اِعمال قدرت در تمام سطوح به شیوه ای یکسان است.قدرت از بالا تا پایین.در تصمیم گیری های فراگیرش همچون مداخله های بسیار ظریف اش به شیوه ای یک شکل و یک پارچه عمل می کند,حال ابزار یا نهادهایی که برآن تکیه می کند هر چه باشند, قدرت مطابق چرخ دنده های ساده و به طور بی پایان بازتولید شده ی قانون و ممنوعیت و سانسور عمل میکند:از دولت تا خانواده , از شاه تا پدر, از دادگاه تا خرده جریمه های نقدی روزمره,از مراجع استیلای اجتماعی تا ساختار های سازنده ی خود سوژه , شکل عمومی قدرت را می توان یافت.(البته در مقیاس هایی صرفا متفاوت) و این شکل عمومی قدرت , قانون است.به همراه بازی مشروع و نامشروع, تخطی و مجازات. این که به قدرت شکل ِ پادشاهی داده می شود که / حق / را صورت بندی می کند.شکل پدری که ممنوع می کند.شکل سانسوری که به سکوت وا میدارد. یا شکل استادی که قانون را می گوید.در هر حال نمای کلی قدرت در شکلی حقوقی ارائه می شود و اثرهایش اطاعت تعریف می شود. در برابر قدرتی که قانون است سوژه ای که به مثابه سوژه (که مقید است) ساخته می شود. کسی است که اطاعت می کند.شکل عمومی اطاعت نزد کسی که مقید است یعنی تبعه در برابر پادشاه, شهروند در برابر دولت, کودک در برابر والدین, مرید در برابر استاد, مطابق است با یک پارچگی صوری قدرت در سرتاسر این مراجع.قدرت قانون گذار از یک سو, سوژه ی مطیع از سوی دیگر.

منطق ِ قدرت , منطق ِ پارادوکسیکال قانونی است که به مثابه حکم عدم وجود, عدم ظهور و سکوت بیان می شود.نباید از آنچه ممنوع است سخن گفت تا آن حد که در واقعیت باطل شود.آنچه ناموجود است حق هیچ ظهوری ندارد.و آنچه باید در موردش سکوت کرد همچون چیزی که به تمامی ممنوع است از واقعیت طرد می شود./

میشل فوکو_اراده به دانستن

یه شب یه مردِ سبزه سیبیلوئه لاغر مردنی بهم گفت هر چیزی هر موضوعی که  فکر کردی خلاف عقل و منطقته و به زود داره بهت تحمیل میشه رو قبول نکن.در نهایت احترام و آرامش ردش کن.کاری که من نتونستم بکنم.. بابا نگفته بودی  که در مسند قدرت میتونی آزار دهنده باشی.. حالیت هست رنجی که خودت کشیدی رو داری به بقیه هم میدی؟ تو قهرمان خانواده بودی نه ابر قدرت. تحت لوای قانون و منافع خانواده با تکنیکای سیاه بازی داری همه اون آموزه های/ آزادی بدون قانون, قدرت بدون شاه/رو به باد هوا میدی.نگو من پدرمو حق دارم.اون مادرو گناه داره.حداقل این جدال ِ تن به تن با تو منصفانه نیست.کاری میکنی که جیغ بزنم درو محکم بکوبم و توو دلم برات آرزوی مرگ کنم.کمی به خودت بیا مرد!

$ شنبه های تعطیل ...فقط به یاد آدم میاره زندگی هنوز قشنگیاشو از دست نداده.

اثر انگشت های شما  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">