اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.


اینجا یک شهر کویریست با یک عالمه تابلوهای نئون رنگی خاک گرفته.خیابان هایش بی وقفه خاموش و روشن می شوند. پیاده روهای تنگش پر از آدمهاییست که برای رسیدن به قرارهایشان بی عذرخواهی بهم تنه میزنند. در مکانهای خلوت و نیمه روشن دست هم را می گیرند و همدیگر را می بوسند. تابلوهای نئون رنگی بالای سرشان چشمک میزند و موهای بلوند زنها یکی در میان نارنجی میشود.بوسه هاشان که تمام شد دست در کمر یکدیگر می اندازند, میروند پشت شیشه های دودی یک کافه گم و گور می شوند.

همیشه به این نقطه از شهر که میرسم خودم را جدا میکنم.میروم طرف لبه پشت بام می ایستم.به سیگار خاموش میلی پک عمیقی میزنم و رو به شهر با صدای خسته میکی رورک به فارسی به میلی میگم : / جهنم اینه که هر روز از خواب بیدار بشی و حتی ندونی چرا زنده ای../

1395/3/25

اثر انگشت های شما  (۱)

توصیفت صحنه رو آورد جلوی چشمام :/

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">