اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

اثـر انگشت

اینجا بیابان برهوتی است که رد پای یک اثر انگشت در آن بر جای مانده است.

شیفته ی منه. وقتی کنار هم می ایستم از برق نگاهش می فهمم چقدر بهم افتخار میکنه. بر عکس من خیلی بااخلاق, مبادی آداب و تمیزه. دوست داره رنگای روشن براش بپوشم.میگه آبی و کرم خیلی بهم میاد. اون میخواد با صدای بلند نمایشنامه هارو بخونیم و راجع به آینده مون حرف بزنیم.دوست داره چهاردستی  پیانو بزنیم و همیشه توو تاریکی همو ببوسیم .دلش میخواد بجای سلام صبح بخیر در من طلوع کن تا جنگلی شوم  رو بهم بگه. ازم خواسته هیچ وقت تن ماهی نخوریم. اون داره سعی میکنه نفرت رو از من بگیره, به جنگ درونم پایان بده و توهم تنهایی رو ازم دور کنه. اون همیشه وعده آرمانی و تخیلی شاملو رو بهم میده و من تهش روی پاهاش لنگر میندازم در آغوشش پهلو میگیرم سکان رها میکنم و  همه محتویات معده ام رو بالا بیارم .بعد مثل همیشه بخواب میرم. به استقبال خواب مرگ اثر استراوینسکی.

اثر انگشت های شما  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال اثر انگشت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">